اختلال دو قطبی یا اختلال شیدایی-افسردگی یکی از پیچیده‌ترین بیماری‌های روانی است که در هر سنی می‌تواند بروز پیدا کند. اما زمانی که این بیماری در دوران سالمندی خود را نشان می‌دهد، چالش‌های متفاوت و عمیق‌تری ایجاد می‌کند. درمان اختلال دو قطبی در دوران سالمندی نیاز به دقت، رویکرد چندجانبه، و حمایت همه‌جانبه از جانب پزشکان، خانواده و مراقبین دارد.

در این مقاله به شکل جامع بررسی می‌کنیم که این اختلال چگونه در سالمندان بروز می‌کند، چه علائمی دارد، و مهم‌تر از آن، چه روش‌هایی برای درمان مؤثر آن وجود دارد.

اختلال دو قطبی در سالمندان چگونه ظاهر می‌شود؟

علائم اختلال دو قطبی در سالمندان ممکن است با حالت‌هایی از سردرگمی، فراموشی، بی‌قراری، یا حتی توهم آغاز شود. اما بر خلاف جوان‌ترها که ممکن است با رفتارهای پرانرژی یا افسردگی عمیق تشخیص داده شوند، در سالمندان این علائم اغلب با بیماری‌هایی مانند زوال عقل اشتباه گرفته می‌شوند.

برخی از سالمندان در فاز شیدایی دچار حرف‌زدن زیاد، پرخوری، ولخرجی یا پرتحرکی ناگهانی می‌شوند. در فاز افسردگی، ممکن است گوشه‌گیر، بی‌انرژی، بی‌علاقه به زندگی یا حتی دچار افکار خودکشی شوند. تشخیص این اختلال در سنین بالا نیازمند دقت بالا و ارزیابی چندبعدی است.

چرا درمان این اختلال در سالمندان دشوارتر است؟

در سنین بالا، بدن نسبت به داروها واکنش متفاوت‌تری دارد. عملکرد کبد و کلیه کاهش یافته و متابولیسم داروها کندتر می‌شود. این یعنی حتی دوزهای معمولی برخی داروهای روان‌پزشکی می‌توانند عوارض جانبی قابل توجهی ایجاد کنند. همچنین سالمندان معمولاً چند دارو به‌طور هم‌زمان مصرف می‌کنند، که خطر تداخل دارویی را افزایش می‌دهد.

افزون بر این، بسیاری از سالمندان از بیان مشکلات روانی خود خجالت می‌کشند یا نمی‌خواهند ناتوانی‌شان را نشان دهند. همین موضوع می‌تواند فرآیند درمان را به تأخیر بیندازد یا ناقص کند.

درمان دارویی اختلال دو قطبی در سالمندان

درمان اختلال دو قطبی در دوران سالمندی اغلب شامل داروهای تثبیت‌کننده خلق است. داروهایی مانند لیتیوم، سدیم والپروات، لاموتریژین و برخی داروهای آنتی‌سایکوتیک نسل دوم مثل اولانزاپین یا کوئتیاپین مورد استفاده قرار می‌گیرند.

اما نکته کلیدی اینجاست که در سالمندان همیشه باید با دوزهای پایین‌تر آغاز کرد و به تدریج آن را تنظیم نمود. مصرف طولانی‌مدت لیتیوم نیازمند بررسی عملکرد کلیه و غده تیروئید است. همچنین احتمال بروز لرزش، افزایش وزن، یا افت سدیم خون نیز وجود دارد که باید تحت نظر باشد.

هیچ‌گاه نباید مصرف داروهای اختلال دو قطبی به‌صورت خودسرانه آغاز یا قطع شود. نظارت پزشک در این سنین ضروری‌تر از همیشه است.

روان‌درمانی: درمان فراتر از دارو

دارو تنها بخشی از فرآیند درمان است. بسیاری از سالمندان، به ویژه در فاز افسردگی، نیاز به شنیده شدن، درک شدن و همراهی دارند. در اینجاست که روان‌درمانی نقش خود را ایفا می‌کند.

درمان شناختی-رفتاری (CBT) یکی از مؤثرترین روش‌ها در درمان اختلال دو قطبی است. این روش به فرد کمک می‌کند الگوهای تفکر اشتباه را بشناسد، احساسات خود را بهتر کنترل کند و نشانه‌های هشداردهنده تغییر خلق را زودتر تشخیص دهد.

گروه‌درمانی، درمان خانواده‌محور و جلسات مشاوره با متخصص روان‌شناسی سالمندی نیز می‌توانند در بهبود وضعیت روانی سالمند نقش مؤثری ایفا کنند.

سبک زندگی؛ ستون سوم درمان

سومین بخش از درمان اختلال دو قطبی در دوران سالمندی به سبک زندگی سالم مربوط می‌شود. تغییرات ساده اما مؤثر می‌توانند روند درمان را تقویت کنند:

  • داشتن برنامه منظم خواب و بیداری
  • تغذیه متعادل و سالم
  • انجام فعالیت فیزیکی سبک مانند پیاده‌روی
  • اجتناب از مصرف الکل و سیگار
  • محدود کردن استرس‌های محیطی

سالمندانی که در محیطی پایدار، امن و همراه با حمایت عاطفی زندگی می‌کنند، بهتر با بیماری کنار می‌آیند و نسبت به درمان پاسخ مثبت‌تری می‌دهند.

نقش خانواده و مراقبین

خانواده‌ها بیشترین تأثیر را بر کیفیت درمان دارند. همراهی، صبوری و یادگیری مهارت‌های برخورد صحیح با تغییرات خلقی سالمند می‌تواند بسیاری از بحران‌ها را پیشگیری کند.

مراقبین باید علائمی مانند کم‌خوابی ناگهانی، پرحرفی یا بی‌علاقگی شدید به زندگی را جدی بگیرند. حمایت عاطفی، گفت‌وگوهای روزانه، همراهی در مراجعات پزشکی و پایش منظم مصرف دارو از وظایف حیاتی مراقبین است.

درمان اورژانسی در شرایط بحرانی

در برخی شرایط خاص که سالمند رفتارهای خطرناک از خود نشان می‌دهد یا دچار توهم و روان‌پریشی شدید می‌شود، ممکن است نیاز به بستری شدن در بیمارستان باشد. بستری کوتاه‌مدت می‌تواند برای تنظیم داروها و تثبیت خلق بسیار مفید باشد و از عوارض جدی‌تر جلوگیری کند.

نتیجه‌گیری

درمان اختلال دو قطبی در دوران سالمندی فرآیندی چندلایه، تدریجی و متکی بر همکاری گروهی از پزشک، روان‌شناس، مراقب و خانواده است. تشخیص زودهنگام، درمان دارویی متعادل، پشتیبانی روانی، و ایجاد سبک زندگی پایدار، کلیدهای موفقیت در این مسیر هستند.

افسردگی و شیدایی تنها جنبه‌های بالینی نیستند؛ آن‌ها بخشی از رنج انسانی هستند که باید با احترام، درک و دانش به آن پاسخ داد.

 

به این مطلب امتیاز دهید

نظر شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *